از دورانی می خواهم بگویم که خاتمی دوره اول رییس جمهور بود و رفته بودیم سخنرانی مسعود بهنود در دانشگاه تورنتو عده ای از زندانیان سابق سیاسی که چپ می زدند هم در این سخنرانی حضور داشتند و با هماهنگی قبلی در نقاط مختلف سالن شروع به بحث هایی به نظر خارج از زمان می کردند... برای مثال که مسعود بهنود عامل رژیم جمهوری اسلامی است و شبیه آن .. بهنود در جواب ادعا می کرد که اصلاحات تنها سور کوی امید مردم ایران است و تغییر باید از درون اتفاق بیفتد... همچنین به عنوان یک نمک خور نمکدان شکن به << خارج نشینان >> جلسه از جمله دکتر رضا براهنی گفت خارج شدن از ایران ارتباطشان را با ایران قطع کرده ... و او بهر طریق به ایران باز خواهد گشت که این بلا برسر او نیاید... بهنود خود را در این مقایسه در طراز هدایت و براهنی و چوبک قرارمی داد و مرتب از سید ضیا تا بختیار بلغور می کرد . بهنود از تورنتو به تهران باز نگشت ...و خود خارج نشین شد .... به یکی از به اصطلاح اصلاح طلبانی که طرفدار دو آتشه خاتمی بود گفتم که این چپی های سرخورده نمی دونم از جون مردم چی می خواهند انگاری مردم را وامدار خود می دانند اینان در سالی که از ایران خارج شده اند متوقف شده اند.. ... سالها گذشت و این اصلاح طلب دو آتشه شد سوهان روح مان ... و در واقع به وضوح در همین چند هفته گذشته ادعا کرد که همه سبزها وامدار اصلاح طلبان هستند... حکایت مردم ما همین دور بسته است ... حالا باید به که گفت که این اصلاح طلبان سرخورده از جون مردم چی می خواهند ... به این نوع از اصلاح طلبها باید گفت که شما اصلاح طلب ها هستین که به مردم بدهکار هستید هیچ کس به شما چیزی بدهکار نیست ... اصلاح طلبهای سرخورده فرقشان با چپی های سرخورده این است که کمی بی چشم و رو هم هستند
آقایان تکلیف خودتان را معلوم کنید... جنبش سبز یک جنبش تکثرگراست و شما می توانید با پذیرش تفاوتهای دیگران درکنار بقیه باشید هیچ ارجحیتی به بقیه ندارید صاحب هیچ چیز از جنبش سبز هم نیستید
Labels: اصلاح طلبان سرخورده