Wednesday, June 10, 2009

احمد آقا میوه فروش دروغ

طنزی از یاَجوج و ماَجوج
روزی احمد آقا همسایه ی شاخه به شاخه ی ؛ شاخه ی کناری درخت بی برگ و بار نارگیل کنار شاخه درخت موزی ؛ میوه فروشی میوه های استوایی خودش را افتتاح کرد . فاتحانه بر فراز بلندی های همان درخت ایستاد و مرام نامه ی «اتحادیه صنف نارگیل و موز فروش ها» را با صدائی نیم زنانه – مردانه و با استمداد از هاله ی نور چراغ مهتابی که پساپشت حضور چهره داروین منشانه اش داشت ، قرائت کرد و هم از آن سپس احمد آقا به عنوان ریاست دوره ای اتحادیه معرفی شد . امروز احمد آقا پس از سپری کردن 4 سال بدهکاری و فقر وتنگدستی بی امان و تحریم همسایه های چند جوار نزدیک و دروش و باسرگذشت کمدی – تراژیکی که داشت ، دون کیشوت وار با پشتیبانی « میوه فروشان عدم تعهد » که جدا از عدم قدرت اجرائی ، نسبت به اعضاء خودش هم قائل به تعهدی نیستند ؛ اما احمد آقا با خرده خرد مدیریتی که درخود سراغ می داشت ؛ تصمیم گرفت تا با تکانیدن بازار محصولات استوایی به عنوان عمده ترین مصرف کننده ی ذخایر موز و نارگیل در تاریخ میوه فروشان نام خودش را در کنار حاجی میرا حسین خان سپهسالار و عباس میرازاخان – روسای اتحادیه خاک فروشان – جزء ارزان فروش ترین حراج گرها ثبت بدارد . مبنی بر چنین حماقتی احمد آقا میوه فروشی مشهورش را با انباشت چند کیلوئی موز و نارگیل له شده در راستای کنترل قیمت بازار جهانی «opef » [1] که به پیشنهاد خودش پایه ریزی شده بود ؛ کنترل این تجارت را منحصراَ در انحصارش گرفت . واحمد آقا 4 سال دوره تصدی اش را با ارزان فروشی و دریافت عنوان حراج گر نمونه در سال « خودفروشی – زایندگی – بارداری ملی » سپری می کرد . اما روزی تحت تاثیر مکاشفه ای که در اوراق باطله ای از کتاب تاریخ بیهقی که بریده شده بود تا برای بسته بندی میوه ها استفاده کند ، به این مهم رسید که باید نظریه های تاریخی – عتیقی اش را در راستای ترویج روحیه نشاط با از خود گذشتگی تمام برای تمسخر شعور ملتی ابراز دارد . احمد آقا تحت تاثیر تحقیر هایی که روزانه در روزنامه به دلیل چهره نه چنان جذابش به او می شد ؛ دچار افسردگی شد و تازگی ها به پارانویا مبتلا شد . از همه چیز می ترسید ؛ پس همیشه همه چیز را انکار می کرد . سابقه انکار احمد آقا هم به اولین باری برمی گردد که گربه همسایه را آبستن کرد و هرکس از همسایه ها اعتراض کرد احمد آقا جز انکار کاری نداشت . (هرچند که گربه همسایه چند صد سال آبستن است و هرچند سال یک بار جاندارانی از این دست را می زاید .) شاید اصلاَ این حرفها چه ارتباطی با احمد آقا داشته ؟ شاید ! ولی بی ربطی اش از نامربوط بودن ریاست احمد آقا بیشتر نیست . که اصل موضوع هم این است که احمد آقا اساساَ نامربوط است ؛ چه بسا که به خودش هم نیز ربطی نداشته است . که اگر ربطی می داشت در بازار محصولات استوائی چنین مقامی نمی داشت که نیاز به انعطاف می داشت ولی احمد آقا که اصولاَ اصول گرائی پرخاشجو بود کاملا بعید مینمود که به چنین حماقتی اصلاح طلبانه تن می داد ( که خودش را بیشتر از آن چه که باید می بود نشان می داد .) اما از حراج و پیش فروش درخت های موز و نارگیل تازه اکتشاف شده در باغات جنوب و شمال ! هر بار از میوه تا چوبش را هنوز به ثمر نرسیده یک جا از ریشه و بن حراج می کرد تا شاید بودجه تبلیغات دوره بعدش را مهیا کند . تنها نامکشوف ترین مسئله ای که ذهن احمد آقا را برای انتخابات درگیر کرده ، بی آبروئی ناپدید شدن حجم عظیم در آمد سرانه هرسال اتحایه است و تازه بعد از 4 سال که بی امان ، هرروز در سردترین و رم ترین روزها ، درتمامی سفرهای دوره ای اش حتی در گرمائی که احمد آقا تب هم می کرده آن کاپشن سفیدش را به تن می داشته ؛ اما همین امروز فهمیده که یکی از جیب های کاپشن از 4 سال پیش سوارخ تنگی داشته که طی مرور زمان رو به گشادی گذاشته و هم اکنون محل خروجی چندین میلیارد دلار ارز مفقودی است ! _____________________
(organization of patrefied fruits exporters ) سازمان صادر کنندگان میوه های گندیده
[1 ]

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

چُسنالژیک


    TEST

Previous Posts

چُسنالژیکtest


View My Stats