Sunday, May 21, 2006

ريق رحمت

بر خلاف آنچه همه مردم می پندارند اميد معادل تسليم است ؛ درحاليکه زيستن معادل تسليم نشدن است
آلبر کامو


نحوهْ پذيرش پديدهْ مرگ در برهه های زمانی مختلف زندگی روزمره قابل تاً مل است .. بهرحال همهً ما دچار فراز ونشيب با شدت و ضعف خاص خود ميشويم.
گاهی اوقات مخصوصاٍ وقتی بعد از يک روز خسته کننده و طولانی بخواب می روم ؛ صبح فردای آنروزبيدارشدن و شروع يک روزديگر ازنوع روز قبل آنچنان غيرقابل تحمل می نمايد که مرگ را نقدينه ای مطلوب برای خريداری چند دقيقه بيشتر از خواب نازبحساب می آورم... و در نهايت بعد چند غلت زدن ناگزير به شروع روز ديگری اززندگی باز می گردم

خوابيدن و خوردن تنها درسی بود که دوران سربازی فرا گرفتم و گرنه قبل از آن دوران آخر هفته ها بعد از ساعت ..شش صبح به عالم بيداری پرتاب ميشدم...و خواب اينقدر عزيز نبود
در يکی از بدمستی های اوايل زندگی در غربت در نتيجه زياده روی (فقط يک بار اتفاق افتاد)

خمرشراب و ديگر انواع مسکرات بنحوی دچار مسموميت شدم که پايان را بسيار نزديک حس کردم و برخلاف انتظار پذيرش آن در آن لحظه برايم بسيار آسان می نمود
چندی پيش سرما ی سختی خوردم که در مدت کوتاهی به ذات الريه خفيف تبديل شد ( از قول دکتر معالج)... اضافه
کنم که تحمل تنها بودن در بيماری از خود بيماری غم افزا تر است.. البته خوشبختانه در اين يک مورد تنها نبودم. ولی وقتی دوباره تنها شدم تب دوباره به سراغم آمد آنوقت بود که پذيرش جان دادن در تنهايی غير قابل قبول به نظر می رسيد... که بهر زحمت اقدام به پاشويه وساير اقدامات تخفيف دهنده تب شدم ... بله .. از سرکشيدن ريق رحمت دچار وحشت شدم ...
شدت و ضعف چنين فراز نشيبی می تواند بهانه خوبی برای زيستن باشد... شايد هم نه؛......بهرحال اين يک انتخاب شخصی است ..

0 Comments:

Post a Comment

<< Home

چُسنالژیک


    TEST

Previous Posts

چُسنالژیکtest


View My Stats