Monday, July 14, 2008

شیشکی... پارازیت

حسی که حین سفرم به ایران داشتم .. مثل دیدن دوباره ی تعلق نداشتن بود... این بار از یک زاویه دیگر... تصور کنید وقتی که به رادیو گوش می دهید ... یک فرکانس را انتخاب کرده اید و تمام برنامه را روی آن موج می شنوید... انگاری وقتی که فرکانسی که مردم با هم صحبت می کردند در طول زمان تکامل یافته و حالا من با آن طول موج قدیمی صحبت می کنم و کسی حرفهای من را نمی فهمد و یا شاید هم جدی نمی گیرد... به یک پارازیت تبدیل شده ام که گاهی اوقات برای کسری از ثانیه برنامه رادیویی را مختل می کند و هیچ کس لحظه ی تآمل نمی کند که این پارازیت ممکن است کسی باشد که می خواهد با آدمهایی که قبل تر میانشان بوده ارتباط برقرار کند... حق با آنهاست این پارازیت برای مدت کوتاهی برای فرستادن امواج تلاش می کند و کسی صدایش را نمی شنود ...سر انجام خسته و دست از پا دراز تر به همان عصری که در آن به توقف رسیده بر می گردد که فرایند پوسیده شدن را ادامه دهد

Labels:

1 Comments:

At 8:17 AM, Blogger Sibil said...

سلام دخو،
مردستيزی بايد قسمت ستيز اش يک چيزی فرای اين باشه که تو با يکی مبارزه می کنی، دلايل اين ستيز بايد معلوم باشه و اين ستيز در يک نابرابری قدرت معنی پيدا می کنه در مورد اين ستيز خاص. بنده روی ستيز ام با مرد به معنی يک موجود بيولوژيک دودول دار که نيست....من مشکل ام و نقد ام به يک نظام مردسالارانه است که نابرابری جنسيتی ايجاد کرده و زندگی همه ما از مرد و زن رو تحت تاثير خودش قرار داده....پس مساله ستيز با مرد ها نيست...مساله ستيز با و چالش اين نظام مردسالارانه است.

 

Post a Comment

<< Home

چُسنالژیک


    TEST

Previous Posts

چُسنالژیکtest


View My Stats